تفکر سیستمی به ما می آموزد که بدیهی ترین راه حلها در بهترین شرایط فقط در کوتاه مدت بهبودی را بوجود می آورد ولی در بلندمدت اوضاع را بدتر می کند. اما این فقط یک طرف قضیه است.
تفکر سیستمی این واقعیت را نیز نشان می دهد که یک اقدام کوچک اگر بخوبی و با قدرت کافی در محل مناسب صورت گیرد، می تواند پیشرفتی قابل ملاحظه و بزرگ در رفتار سیستم خلق کند. که به آن قانون اهرم میگویند. در حل مسائل باید از آنجایی شروع کرد که قانون اهرم کاری، بیشترین اثر را دارد تا بتوان با حداقل سعی و تلاش به پیشرفت و نتیجه ای بزرگ دست یافت.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
افراد مختلف، زمانی که در یک سیستم ثابت قرار می گیرند، نتایج یکسانی از خود بروز می دهند. نگرش سیستمیک به ما می گوید که برای فهمیدن مشکلات اساسی لازم است که به مسائلی فراتر از اشتباهات فردی و یا بخت و اقبال نامساعد بپردازیم. باید از وقایع و شخصیتها فراتر برویم. باید به عمق ساختاری پی بریم که اعمال افراد و شرایط را به گونه ای شکل می دهد که رویکردی اتفاق می افتد. میدوز در این باره میگوید: نگرش ژرف و متفاوت آن است که پی بریم چگونه سیستم خود بوجود آورنده رفتار خود است.
ساختار سیستمیک به معنی ارتباطات درونی و کلیدی عوامل با یکدیگر است، که بر روی رفتار مجموعه در طول زمان اثر می گذارد.
سوال اصلی و اساسی این است که چه چیزی بوجود آورنده الگوهای رفتاری بوده است؟
مثال ساختار سیستم بوجود آورنده رفتار آن است ، راجع به تفکر سیستمی
نمونه استثنایی از یک رئیس دولت که این تفسیر را مورد استفاده قرار داده است، فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکاست. او در نطق رادیویی مارس 1933 در توضیح علت تعطیل چهار روزه سیستم بانکی آمریکا، از این نوع تفسیر بهره جست. در آن زمان بحرانی روزولت به آرامی توضیح داد که از نظر ساختاری، سیستم بانکی چگونه فعالیت می کند:
اجازه دهید که این نکته روشن را مورد تاکید قرار دهم که زمانی که شما پول خود را به صورت سپرده نزد بانک می گذارید، بانک آنرا در گاوصندوق خود قرار نمی دهد. کاری که بانک انجام می دهد این است که پول شما را به طرق مختلفی از قبیل اعطای وام و اعتبارات، سرمایه گذاری می کند. به عبارت دیگر بانکها از پول شما برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی استفاده میکنند.
او همچنین توضیح داد که بانکها چگونه ملزم به نگهداری مبلغی پول به عنوان ذخائر احتیاطی هستند و همچنین بیان کرد که چرا این ذخائر در صورتی که تعداد زیادی از افراد به صورت همزمان اقدام به برداشتن
سپرده های خود نمایند، ناکافی خواهد بود و در نهایت وی توضیحات خود را به این ترتیب کامل نمود که بستن بانکها برای یک دوره چهار روزه جهت برقراری مجدد نظم، ضروری می باشد. بدین ترتیب روزولت موفق شد
حمایت عامه مردم را برای یک عمل رادیکالی و در عین حال ضروری جلب نموده و خود را به عنوان فردی برجسته در ارتباطات عمومی مطرح نماید.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
این یک اصل سیستمی است که اگر هر جزء سیستم را بطور جداگانه به گونه ای بسازیم که به کاراترین حد ممکن عمل کند، سیستم بعنوان یک کل، به مؤثرترین حد ممکن عمل نخواهد کرد کرد. به عبارت دیگر، اجزاء سیستم را باید بگونه ای طراحی کرد که با یکدیگر سازگار شده شده و هماهنگ با هم بطور مؤثر و کارا عمل کنند.
مثال اهمیت چگونگی تعامل بین اجزاء سیستم در عملکرد آن ، راجع به تفکر سیستمی
اگر از بین خودروهای سواری موجود برای هر یک از اجزاء مورد نیاز ماشین، بهترین آن جزء در بین کل ماشین ها را انتخاب و سپس این بهترین ها را مونتاژ کنیم، آیا ماشینی که بدست می آید، بهترین ماشین ممکن است ؟ البته خیر ! حتی به یک اتومبیل که بتواند حرکت کند، هم نمی رسیم. زیرا اجزاء انتخابی با هم سازگار و هماهنگ نمی شوند و حتی اگر فیت شوند، با هم خوب کار نمی کنند. عملکرد یک سیستم بیشتر بستگی به چگونگی تعامل بین اجزاء آن دارد تا به چگونگی عملکرد مستقل آنها.
مثال اهمیت چگونگی تعامل بین اجزاء سیستم در عملکرد آن ، راجع به تفکر سیستمی
در فوتبال، رسم بر این است که از بین تیم های موجود، برای هر پست بازی، ستاره ها را انتخاب و یک تیم فوتبال که همة اعضای آن ستاره هستند، تشکیل و به آن تیم منتخب می گویند. اینگونه تیم ها به ندرت، بهترین تیم موجود می شوند (زیرا اعضای تیم با یکدیگر هماهنگ نیستند. به عبارت دیگر، تعامل بین اجزاء سیستم بدرستی انجام نمی گیرد)
مثال اهمیت چگونگی تعامل بین اجزاء سیستم در عملکرد آن ، راجع به تفکر سیستمی
به عنوان مثال فعالیت کنترل موجودی محصول نهایی در یک سازمان را در نظر می گیریم. واحد تولید علاقمند به بچ تولید بزرگ است. واحد فروش تمایل به کوچک بودن بچ تولید دارد(بدلیل افزایش تنوع محصول و پاسخگویی به نیاز مشتری ). امور مالی می خواهد سرمایه مورد نیاز
برای اداره سیستم حداقل شود و لذا علاقه مند به کاهش موجودی انبار است.
تئوری کلاسیک تشکیلات، این تضادها را به منظور کنترل مفید می داند و تصور می نماید که می توان از آنها برای سالم کردن تشکیلات استفاده کرد. ولی متأسفانه هرگز این تضادها به عنوان عامل کنترل مؤثر نبوده و فقط به صورت عامل ترمز کننده بکار رفته است.
در عمل معمولاً یکی از مدیران از دیگران قویتر است یا به عللی به مدیرعامل نزدیک و این فرد راه حل سیستم فرعی خود را به بقیه تحمیل می کند. در این صورت، سودی که از این طریق بدست می آید، بیش از اندازه با ضرری که قسمتهای دیگر باید تحمل کنند، از بین می رود. در اکثر مواقع مدیر عامل از بین یکی از سه مدیر تولید، فروش و مالی انتخاب می گردد و فاقد تجربه و اطلاعات لازم درباره کل سیستم است و مدیریت عمومی را از نظر گاه رشته خاص خود می نگرد و ناخودآگاه به صورت مدیر یک سیستم فرعی عمل می کند. مدیران باید تعامل اجزای سازمان را مدیریت کنند نه کار آنها را.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
طبق تفکر سیستمی، ویژگیهای مهم یک سیستم از تعامل بین اجزاء آن بوجود می آید نه از فعالیت جداگانه آنها. بنابراین وقتی سیستم را تجزیه می کنیم، ویژگیهای مهم خود را از دست می دهد. بنابراین سیستم، یک کل است که با تحلیل قابل درک نیست. در عصر ماشین، وقتی چیزی بخوبی کار نمی کرد، رفتار اجزاء آن بررسی می شد تا راه ایجاد بهبودی پیدا شود. با توجه به نکته فوق، روشی غیر از تحلیل برای درک رفتار و ویژگیهای سیستم ضروری است. ترکیب یا Synthesis نقص فوق را جبران نموده و برای تفکر سیستمی، یک موضوع کلیدی است. در واقع، تحلیل و ترکیب، مکمل هم هستند.
3 گام تفکر ترکیبی
اول؛ وقتی می خواهید موضوعی را بررسی کنید، ابتدا سیستم کلی که دربرگیرنده موضوع فوق است، را مشخص نمایید. به عبارت دیگر، یک کلیت را شناسایی کنید که موضوع فوق، بخشی از آن است. به عنوان مثال، هنگام تفکر در مورد یک دانشگاه سیستم در برگیرنده آن، ممکن است نظام آموزش عالی یا نظام آموزشی در نظر گرفته شود.
دوم؛ رفتار و ویژگی های سیستم کلی را بررسی نمایید.
سوم؛ رفتار یا ویژگی های موضوع مورد مطالعه را با توجه به نقشها یا کارکردهای آن در سیستم کلی توضیح دهید.
در تفکر سیستمی، توصیه می شود که ترکیب قبل از تحلیل انجام گیرد. در تفکر تحلیلی، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک کل تجزیه می شود. ولی در ترکیب، چیزی که می خواهیم بررسی کنیم، بعنوان یک جزء از کلی که آنرا دربرگرفته، بررسی می گردد.
مثال از تفکر ترکیبی، راجع به تفکر سیستمی
در نگرش تحلیلی، معمولاً سیستم را با توجه به اجزاء تشکیل دهنده آن شناسایی نموده و تعریف می کنند. بعنوان مثال اگر از یک فرد عادی بپرسید اتومبیل چیست ؟ جواب می شنوید اتومبیل وسیله ای است که
چهار چرخ دارد و به کمک یک موتور حرکت می کند. اگر از او بپرسید اتومبیل سه چرخه هم وجود دارد؟ اساس تعریف او به هم می ریزد.
تفکر مکانیکی به مواد تشکیل دهنده سیستم توجه دارد. ولی در روش سیستمها، توجه بیشتر به این نکته است که سیستم چه می کند تا اینکه از چه ساخته شده است.
یعنی ابتدا مأموریت و چگونگی ارتباط و کنترل سیستم و ضوابط رفتاری آنرا شناسایی می کند. طبق دیدگاه فوق، تعریف اتومبیل چنین خواهد بود : اتومبیل وسیله نقلیه ایست برای انتقال تعداد معینی مسافر از یک نقطه به نقطه ای دیگر با توجه به زمان و هزینه تعیین شده.
مثال از تفکر ترکیبی، راجع به تفکر سیستمی
داستان فیل و کوران که مولانا آن را به نظم درآورده اشاره ای عمیق به فلسفه اصلی سیستم ها دارد. چند مرد کور به فیلی برخوردند و سعی داشتند با لمس کردن بدن فیل آنرا بشناسند. ولی چون هریک در نقطه معینی از بدن فیل قرار داشتند، عقاید متفاوتی درباره این موجود جدید
پیدا کردند و بحث جالبی میانشان درگرفت. توانایی دیدن کل در مقابل کسانیکه فقط جزئی از این کل را می بینند، می تواند موقعیت جالبی باشد و این امتیاز و کوشش برای دیدن کل، اصل ادعایی است که رویکرد سیستمی در برخورد با مسائل برای خود قائل است.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
هر سیستمی برای پاسخ دادن، و به عبارت دیگر برای انجام کاری که بر عهده دارد، به علت ترکیب آثار حلقه های بازخور و همچنین به سبب مدت زمانی که برای حرکت جریانها و یا متغیرهای ذخائر لازم می باشد، زمان و همت خاصی می گذارد. بنابراین در بیشتر موارد شتابزدگی برای دریافت سریع پاسخ و انجام فوری کار، بی نتیجه است. کار درست این
است که ما دینامیک داخلی سیستم را دریابیم و حداقل مهلت و مدتی را که برای دریافت پاسخ و انجام کار ضروری است، در نظر بگیریم. مسئله آغاز کردن بموقع هر فعالیت نکته مهمی است و الا سیستم برای کار و فعالیتی که از آن خواسته شده است واکنش درست نشان نمیدهد.
پیتر سنگه در پنجمین فرمان، اصل فوق را چنین توضیح می دهد:
اما از یک عمل نباید غافل شد و آن وجود تأخیر در سیستم است. فاصله زمانی بین عمل شما و تبعات ناشی از آن تأخیر می تواند شما را به اشتباهات فاحشی در مورد عملکرد سیستم مبتلا سازد و یا اگر بخوبی شناسایی شود و با آن همراهی گردد، آثاری مثبت به بار آورد.
مثال باید به مهلتی که برای دریافت پاسخ ضروری است، توجه نمود، راجع به تفکر سیستمی
تأخیر مابین اعمال و نتایج آن در تمامی سیستمهای انسانی وجود دارد. ما امروز سرمایه گذاری می کنیم تا در آینده ای دور از ثمرات آن استفاده کنیم. ما امروز شخصی را استخدام می کنیم در حالی که او ممکن است ماهها بعد به ماکزیمم ثمربخشی خود برسد. تخصیص منابع به پروژه ها امروز صورت می گیرد ولی حاصل سالها بعد به دست می آید. اما تأخیر غالباً ناخوشایند است و سیستم را به سمت ناپایداری می برد.
تأخیر بین خوردن غذا و احساس سیری، سبب می گردد که ما دچار
امتلاء معده شویم. زمان لازم برای اتمام پروزه های ساختمانی بزرگ، سبب اضافه ساخت مسکن می گردد و این امر، آشفتگی در بازار مسکن را به دنبال خواهد داشت. تأخیر بین تصمیم کشاورزان به کشت یک محصول و فصل برداشت آن، می تواند موجب آشفتگی در بازار یک محصول خاص شود
مثال باید به مهلتی که برای دریافت پاسخ ضروری است، توجه نمود، راجع به تفکر سیستمی
عدم احتساب تأخیر می تواند ناپایداری و حتی فروپاشی سیستم را سبب شود. بخصوص اگر اندازه آن بزرگ
باشد. به عنوان مثال اگر فرض کنیم 10 ثانیه طول بکشد تا اثر کم و زیاد کردن میزان جریان آب گرم، بر درجه حرارت آب دوش ظاهر شود، بدیهی است که تنظیم درجه حرارت بسیار دشوارتر از زمانی خواهد بود که این
تأخیر مثلا 2 ثانیه باشد. در تمام طول 10 ثانیه ای که طول می کشد تا اثر افزایش جریان آب گرم بر درجه حرارت آب ظاهر شود، آب سرد است و شما هیچ پاسخی را از سیستم دریافت نمی کنید و تصور می کنید که عمل شما هیچ اثری نداشته است. بنابراین مجدداً جریان آب گرم را بیشتر می کنید. اما سرانجام وقتی که سیستم شروع به پاسخ می کند، آب جوش بر سر شما روان می گردد. این بار شما بسرعت جریان آب گرم را کم و یا حتی مسدود می کنید و پس از مدتی آب سرد بر روی شما می ریزد.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS