بولدینگ، سیستمها را به 9 سطح تقسیم می کند بنحویکه قوانین سطوح پایین تر در سطوح بالاتر نیز صادق است. ولی سطوح بالاتر، هریک دارای خصوصیات خاصی است که آنرا از سطوح قبلی متمایز می کند.
ساخت structure
قوانین استاتیک، توجیه کننده رفتار این سطح است. مثال آن صندلی است.
سیستمهای متحرک یا بطور کلی حرکت motion
قوانین دینامیک، توجیه کننده خصوصیات اصلی این سطح است. حرکات و تغییرات این سیستمها از پیش شناخته شده و معلوم است
سایبرنتیکس cybernetics
سیستمهایی هستند که توسط مکانیزم بازخور کنترل می شوند. ترموستات ساده ترین و کامپیوتر جالبترین پدیده این سطح است. فهم سایبرنتیک، قدم اول در بررسی رفتار سیستم های سطح بالاتر است.
تک یاخته یا سلول cell
پدیده حیات در این سطح ظاهر می شود.
گیاهان
کار گروهی بین سلولها، تقسیم کار و اجتماع سلولی مربوط به این سطح است.
حیوانات
در این سطح، گیرنده های اطلاعاتی برای تشخیص علامات بوجود می آید. حیوانات کوشا برای حفظ و بقای خویش هستند.
انسان
شاید انسان تنها موجودی است که می داند که می میرد.گیرنده های اطلاعاتی در این سطح به تکامل خود می رسند و با درک بعد زمان و قدرت تشخیص و تحلیل علامات و اطلاعات و ربط آنها به یکدیگر، انسان تصویری از محیط برای خود می سازد و مداخله آن تصویر بین محرک و عکس العمل، شناخت و پیش بینی عکس العمل را مشکل می سازد. انسان قدرت اداره کردن اطلاعات نمادی را دارد. زبان انسانی ویژگی هایی دارد که در هیچ موجود دیگری وجود ندارد.
نظام اجتماعی social system
پیچیده ترین سطح سیستم ها یباز است.واحد این سیستم ها انسان نیست بلکه نقشی است که به وی واگذار شده است. مدیریت را مهندسی سطح هشتم سیستم ها دانسته اند.
سیستمهای ناشناخته
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
در این طبقه بندی از دو معیار هدف و روش رسیدن به هدف، استفاده می گردد. بر این اساس چهار نوع مشهور از سیستمها تعریف می گردد
سیستم حافظ حالت State-Maintaining System
سیستمی است که نه هدف و نه روش رسیدن به هدف را خودش انتخاب نمی کند بلکه از قبل در ساختار آن گنجانیده شده است. این
سیستم فقط در برابر تغییرات عکس العمل نشان می دهد. آنچه این سیستم انجام می دهد بطور کامل بستگی به رویداد علت رفتار و ساختار آن دارد. به عنوان مثال سیستم حرارتی یک ساختمان
را در نظر بگیرید که بطور خودکار دمای ساختمان را در مقدار مشخصی نگه می دارد. مثال دیگر قطب نماست که همواره به جهت مشخصی اشاره دارد. سیستمهای حافظ حالت قادر به یادگیری نیستند چون خودشان رفتارشان را انتخاب نمی کنند. به عبارت دیگر با تجربه بهبود نمی یابند. یک سیستم حافظ حالت باید قادر باشد بین تغییرات حالتی که در سیستم یا محیط رخ می دهد تشخیص و تمییز قائل شود.
سیستم هدفجو Goal-Seeking System
سیستمی است که هدف را خودش انتخاب نمی کند اما روش رسیدن به هدف را خود انتخاب می نماید. هدف این سیستم رسیدن به حالت
مشخصی است و قادر به انتخاب رفتار است. این نوع سیستمها اگر حافظه داشته باشند، می توانند در طول زمان کارایی خود را افزایش دهند. به عنوان مثال سیتمهای با راننده خودکار را در نظر بگیرید.
موجودی که بتواند رفتارهای مختلف داشته باشد اما در محیط های
گوناگون فقط یک نتیجه را حاصل نماید، سیستمی هدفجو است.
سیستم هدفمند Purposeful System
هم هدف و هم روش رسیدن به هدف را خودش انتخاب می نماید. انسانها مشهورترین مثال این نوع سیستم هستند. رفتار یک موجود هدفمند، هرگز تماما از بیرون تعیین نمی شود و حداقل بخشی از آن ناشی از انتخاب و تصمیم خود موجود است.سیستم هدفمند حتی تحت شرایط ثابت محیطی نیز می تواند هدفش را تغییر دهد.
سیستم آرمانمند Ideal-Seeking System
سیستمی است که به جای هدف، یک آرمان را دنبال میکند.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
برای مطالعه سایر موارد مربوط به تفکر سیستمی این جا را هم ببینید.
هدف Goal
می توان در یک دوره زمانی مشخص به آن رسید.
منظور Objective
در یک دوره مشخص نمی توان به آن رسید اما در دوره طولانی تر امکان تحقق دارد. تعقیب یک منظور، مستلزم توانایی تغییر هدف است. یعنی وقتی یک هدف بدست آمد، هدف بعدی تعقیب شود.
آرمان Ideal
در هیچ دوره زمانی بدست نمی آید اما بدون محدودیت می توان به آن نزدیک شد. مفهوم آرمان همانند مفهوم حد یا Limit در ریاضیات است که تابع به آن نزدیک می شود ولی هرگز به آن نمی رسد. سیستم آرمانمند، سیستمی است که وقتی یکی از اهداف یا منظوراتش بدست آمد، هدف یا منظور دیگری را دنبال می کند. بنابراین یک سیستم آرمانمند، یک مفهوم کمال Perfection دارد و بطور سیستماتیک آنرا تعقیب می کند.
رویداد Event
وقوع تغییر در یک یا چند مورد از ویژگیهای سیستم یا محیط آن است. به عنوان مثال، در سیستم روشنایی یک ساختمان، پریدن فیوز (رویداد داخلی) و فرارسیدن شب (رویداد خارجی) دو رویداد هستند.
عکس العمل Reaction
یک رویداد از سیستم است که یک رویداد دیگر در همان سیستم یا محیط آن وجود دارد که برای رویداد فوق کافی است. بنابراین عکس العمل، یک رویداد در سیستم است که به صورت قطعی و معین، معلول رویداد دیگری در سیستم یا محیط آن است. به عنوان مثال بدن انسان در مقابل داروی خواب آور، عکس العمل نشان داده و به خواب می رود.
پاسخ Response
رویدادی از سیستم است که رویداد دیگری )از سیستم یا محیط آن) برای وقوع آن لازم است اما کافی نیست. به عنوان مثال روشن شدن لامپ به دلیل برقراری جریان برق، یک عکس العمل توسط لامپ است اما اگر شخصی به خاطر تاریک شدن هوا، کلید را فشار دهد، در مقابل تاریک شدن هوا پاسخ داده است.
عمل Act
رویدادی از سیستم است که برای وقوع آن، هیچ رویداد دیگری نه لازم است نه کافی.
سیستم Reactive
سیستمی است که همه تغییرات آن، عکس العمل است.
سیستم Responsive
سیستمی است که امکان پاسخگویی دارد.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
تفکر سیستمی به ما می آموزد که بدیهی ترین راه حلها در بهترین شرایط فقط در کوتاه مدت بهبودی را بوجود می آورد ولی در بلندمدت اوضاع را بدتر می کند. اما این فقط یک طرف قضیه است.
تفکر سیستمی این واقعیت را نیز نشان می دهد که یک اقدام کوچک اگر بخوبی و با قدرت کافی در محل مناسب صورت گیرد، می تواند پیشرفتی قابل ملاحظه و بزرگ در رفتار سیستم خلق کند. که به آن قانون اهرم میگویند. در حل مسائل باید از آنجایی شروع کرد که قانون اهرم کاری، بیشترین اثر را دارد تا بتوان با حداقل سعی و تلاش به پیشرفت و نتیجه ای بزرگ دست یافت.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS
افراد مختلف، زمانی که در یک سیستم ثابت قرار می گیرند، نتایج یکسانی از خود بروز می دهند. نگرش سیستمیک به ما می گوید که برای فهمیدن مشکلات اساسی لازم است که به مسائلی فراتر از اشتباهات فردی و یا بخت و اقبال نامساعد بپردازیم. باید از وقایع و شخصیتها فراتر برویم. باید به عمق ساختاری پی بریم که اعمال افراد و شرایط را به گونه ای شکل می دهد که رویکردی اتفاق می افتد. میدوز در این باره میگوید: نگرش ژرف و متفاوت آن است که پی بریم چگونه سیستم خود بوجود آورنده رفتار خود است.
ساختار سیستمیک به معنی ارتباطات درونی و کلیدی عوامل با یکدیگر است، که بر روی رفتار مجموعه در طول زمان اثر می گذارد.
سوال اصلی و اساسی این است که چه چیزی بوجود آورنده الگوهای رفتاری بوده است؟
مثال ساختار سیستم بوجود آورنده رفتار آن است ، راجع به تفکر سیستمی
نمونه استثنایی از یک رئیس دولت که این تفسیر را مورد استفاده قرار داده است، فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکاست. او در نطق رادیویی مارس 1933 در توضیح علت تعطیل چهار روزه سیستم بانکی آمریکا، از این نوع تفسیر بهره جست. در آن زمان بحرانی روزولت به آرامی توضیح داد که از نظر ساختاری، سیستم بانکی چگونه فعالیت می کند:
اجازه دهید که این نکته روشن را مورد تاکید قرار دهم که زمانی که شما پول خود را به صورت سپرده نزد بانک می گذارید، بانک آنرا در گاوصندوق خود قرار نمی دهد. کاری که بانک انجام می دهد این است که پول شما را به طرق مختلفی از قبیل اعطای وام و اعتبارات، سرمایه گذاری می کند. به عبارت دیگر بانکها از پول شما برای به حرکت در آوردن چرخ های اقتصادی استفاده میکنند.
او همچنین توضیح داد که بانکها چگونه ملزم به نگهداری مبلغی پول به عنوان ذخائر احتیاطی هستند و همچنین بیان کرد که چرا این ذخائر در صورتی که تعداد زیادی از افراد به صورت همزمان اقدام به برداشتن
سپرده های خود نمایند، ناکافی خواهد بود و در نهایت وی توضیحات خود را به این ترتیب کامل نمود که بستن بانکها برای یک دوره چهار روزه جهت برقراری مجدد نظم، ضروری می باشد. بدین ترتیب روزولت موفق شد
حمایت عامه مردم را برای یک عمل رادیکالی و در عین حال ضروری جلب نموده و خود را به عنوان فردی برجسته در ارتباطات عمومی مطرح نماید.
منابع: تفکر سیستمی نوشته قاسم مختاری
Haines S. G.(1998),The Manager's Pocket Guide to System Thinking & Learning,Amherst, Massachusetts,HRD PRESS