ادراک

 ادراک:

1- فرایندی که بوسیله آن افراد برداشتها و پنداشتهایی که از محیط خود دارند را تنظیم و تفسیر می کنند و به وسیله آن معنا می دهند.

2- فراگرد دریافت، تعبیر و تفسیر محرکهای محیطی را ادراک گویند.

 

 تفاوت واقعیت و ادراک از واقعیت:

افراد از یک چیز واحد برداشت های متفاوتی دارند یعنی بین خود واقعیت و ادراک از واقعیت تفاوت وجود دارد به همین دلیل است که افراد در ادراک پدیده ها بر مبنای ادارک از واقعیت رفتار می کنند نه بر اساس خود واقعیت.

مصداق بارز این امر را مولانا در داستان فیل بیان نمود:

از نظرگه گفتشان شد مختلف

آن یکی دالش لقب داد این الف

گر به دست هریکی شمعی بودی

اختلاف از گفتشان بیرون شدی

بنابراین می توان گفت که ادراک تابع دید ادراک کننده است.

 

فراگرد ادراک:

1- احساس

دریافت محرکهای محیطی توسط ارگان های حسی پنج گانه. این سطح ادراک در افراد مختلف متفاوت است چون ظرفیت احساسی افراد متفاوت است یعنی در یک فرد ممکن است یک از حواس از دیگران  قوی تر باشد بعنوان مثال افراد نابینا معمولا حس لامسه قوی دارند.

2- توجه

انسان فقط به بخش کوچکی از محرکهای محیطی توجه می کند. توجه تابع عواملی مانند اندازه، شدت، تناوب، تباین، حرکت، تغییر و تازگی است.

3- ادراک

سازماندهی، تعبیر و تفسیر احساس های توجه شده فرد.بعبارت دیگر نتیجه فراگرد ادراک این مرحله      می باشد.

 استنباط ادراکی چیست؟

انسان تمایل دارد با استفاده از اطلاعات محدود افراد را دسته بندی و براساس آن عمل کند.

 

 سازمان ادراکی:

فراگرد دسته بندی محرک های محیطی در الگو های قابل تشخیص  است. انسان بجای ادراک تصادفی سعی می کند ادراکش را سازماندهی نموده و به آن نظم بخشد و در انجام این کار اصولی را به شرح ذیل بکار    می گیرد:

1- اصل زمینه: انسان اشیا را با توجه به زمینه ای که در آن قرار دارد درک می کند.

2- مشابهت و همانندی: دسته بندی محرکهای مشابه و ادرک آنها با هم.

3- نزدیکی و مجاورت: هرچه دو محرک به هم نزدیک باشند( از نظر زمانی و مکانی) با یکدیگر ادراک      می شوند.

4- تکمیل: انسان توان تکمیلی محرکهای ناقص بر اساس شواهد و دانش قبلی خود دارد.

عوامل موثر بر ادراک:

1-ویژگی های ادراک شونده:

- ظاهر و سیما: رفتار مشابه دو نفر با شکل ظاهری متفاوت، متفاوت ادراک می شود.

- ارتباطات: بر اساس ارتباط با طرف مقابل نتیجه گیری می کند مثلاً بر اساس لهجه به قومیت و اصالت طرف مقابل پی می بریم.

- وجه و اعتبار: ارزشی که به فرد داده می شود ( معمولا بر اساس منصب). وجه متفاوت باعث می شود انسان به گونه متفاوت رفتار افراد را ادارک کند مانند نحوه پاسخ به سلام همکار در مقابل پاسخ به سلام مافوق.

2- ویژگی های وضعیت:

دو فاکتور دارد:

- فرهنگ: اعتقادات مشترک افراد سازمان درباره چگونگی انجام کارها مثلا اگر بر سازمان جو همکاری حاکم باشد انتقاد از همکار بعنوان خیر خواهی تلقی می شود .

- ساختار سازمانی: موقعیت فرد در سازمان از لحاظ ساختار سازمانی( سطح یا واحد سازمانی) بر ادارک تاثیر می گذارد.

3- ویژگی های ادراک کننده:

روش ادراک فرد متاثر از ویژگی های شخصیتی او است. این ویژگیهای شخصیتی شامل:

- ادراک از خود

- پیچیدگی شناختی

- تجربه

- انگیزش

نکته: مک گریگور در نظریهX وy نشان داد که چگونه این دو دیدگاه، رفتار متفاوت مدیر در برخورد با مسائل را توجیه می کند. مثلا مطابق نظریهX عملکرد ضعیف سازمان به کوتاهی کارمند نسبت داده می شود. اما مطابق نظریهy به کوتاهی مدیر نسبت داده می شود.

 

 

خطا های دستگاه ادراکی:

1-خطای کلیشه ای یا قالبی اندیشیدن:

 یعنی فرد مورد نظر را که به گروه خاصی تعلق داشته باشد را با توجه به درک یا پنداشت از آن گروه در مورد آن فرد قضاوت کنیم. مانند همه ثروتمندان انسانهای بدی هستند.

2-خطای هاله ای:

 ادراک انسان از یک پدیده تحت تاثیر یک ویژگی خاصی باشد. مانند اطلاق صفت درستکاری به یک حسابدار که روحیه شادی دارد.

3- ادراک انتخابی:

فرایند پالایش نظامند اطلاعاتی که مطلوب و خوشایند آدمی است.

4- اثر مقایسه:

 واکنش فرد در مقابل شخص دیگر تحت تاثیرافرادی قرار دارد که قبل از او در صحنه حضور دارند.

5- فرافکنی:

انتساب ویژگی های خود به دیگران( کافر همه را به کیش خود پندارد).( درون فکنی انتساب ویژگی دیگران به خود است)

6- اثر اولین برخورد.

 

کاربردهای نظریه ادراک:

1-کامیابی فراخورد یا اثر پیگمالیون:

نتیجه ای که از رفتار یک فرد مشاهده می شود ناشی از یک علت خاص نیست بلکه حاصل انتظاراتی است که توسط یک فرد به انسان منتقل می شود. به عبارت دیگر نحوه انتقال آشکار انتظارات ذهنی یک فرد در رابطه با چگونگی رفتار دیگران. بعنوان مثال انتظار مدیر از یک کارمند خاص باعث می شود که آن فرد مطابق انتظارات مدیر عمل کند.

 

 

2-نظریه اسناد:

شیوه ای که انسان بر مبنایی آن دلایل رفتار دیگران را تفسیر می کنند یا شیوه قضاوت فرد در مورد اعمال دیگران.

مطابق این نظریه هنگام مشاهده رفتار یک فرد علت را یا به عامل درونی یا به عامل بیرونی نسبت می دهیم. در فرایند نسبت دادن سه عامل اثرگذار است:

- اختصاص:

فرد در وضعیت های مختلف رفتار متفاوت انجام می دهد. که 2 حالت پیش می آید:

الف) اگر رفتار عادی و تکراری باشد علت آن را به عامل درونی نسبت می دهیم.

ب) اما اگر رفتار عادی و تکراری نباشد علت را به عامل بیرونی نسبت می دهیم.

- اجماع:

 یعنی همه افرادی که در وضعیت مشابه قرار بگیرند رفتار مشابه دارند.:

الف) اگر اجماع وجود داشته باشد علت را به عامل بیرونی نسبت می دهیم.

ب‌)   اگر اجماع وجود نداشته باشد علت را به عامل درونی نسبت می دهیم.

-ثبات:

آیا فرد در طول زمان به یک شکل واکنش نشان می دهد:

الف) اگر ثبات رفتار زیاد باشدعلت را به عامل درونی نسبت می دهیم.

ب) اگر  ثبات رفتار کمتر باشد علت را به عامل بیرونی نسبت می دهیم.

 

 خطاهای نظریه اسناد

1-خطای اساسی یا بنیادی:

انسانها هنگام قضاوت در مورد رفتار دیگران تمایل دارد درباره تاثیر عوامل خارجی مبالغه کند و تاثیر عوامل شخصی را کمتر جلوه دهد.

2- تعصب خود خدمتی یا تعصب به نفع خود:

انسان تمایل دارد موفقیت را به حساب عوامل درونی و شکست را به حساب عوامل بیرونی بگذارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.